بالاخره یاد میگیرم نه غم نه شادیمو ب کسی نشون بدم ...
ای رفته ز دل،
رفته ز بر،
رفته ز خاطر
بر من ننگر!
تاب نگاه تو ندارم...!
مهم نیست تا کجا فرار کنی
فاصله هیچ چیز را حل نمیکند.
وقتی طوفان تمام شد، یادت نمی آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت مطمئن نیستی، که طوفان واقعاً تمام شده باشد.
اما یک چیز مسلم است.
وقتی از طوفان بیرون آمدی، دیگر آنی نیستی، که قدم به درون طوفان گذاشت …
👤هاروکی موراکامی
لبخند بزن جانا،
لبخند تو دنیا را زیرو زبر میکند،
بخند، برقص، برو، بیا،
بی اعتنا باش به این مردم سرتا پا ایراد،
توجهی نکن به دین وخدایشان،
تو خدای خود را داری،
خدای تو مهربان تراز این حرف هاست،
که تورا برای شاد زیستن مؤاخذه کند،
خودت باش جانا،
بی هیچ کم و کاستی،
بی هیچ نگرانی و اضطرابی،
مادامی که خودت باشی،
جوان تری، زیبا تری، دنیا تا ابد به کامت خواهد بود،
برقص جانا،
تا دنیا به سازت برقصدو به کامت بنوازد،
جانا بدان
آدمهای این دنیا که دم از دین و خدا میزنند،
دینشان دنیایشان است و خدایشان غضبناک،
که حتی تورا برای لبخندی تنبیه میکند،
فراموش نکن، خدای تو،
با خدای آنها فرق دارد،
تو خدای خودت را داری،
پس یادت نرود،
بخند، برقص، برو، بیا،
وخود خودت باش!
سلام مجنون عزیز
برای تو مینویسم...راستش از دنیایمان گله دارم...میخواهم از دنیایی بگویم که نام هوس را عوض کردند...و چه نامی مظلومتر و زیباتر از عشق؟ آری مجنون جان...هوس را عشق نامیدند:)
از دنیایی برایت میگویم که از زمین تا آسمان با دنیای تو فرق دارد!
در دنیای ما معشوق به سرعت تعویض لباس تغییر میکند...گاهی دوتا دوتا معشوق انتخاب میکنند...گاهی صبح برای آن یکی اشک میریزند و شب برای دیگری!